گاه می رویم تا برسیم ، کجایش را نمیدانیم ، فقط میرویم تا برسیم 


بی خبر از آن که همیشه رفتن راه رسیدن نیست
گاه برای رسیدن باید نرفت.باید ایستاد و نگریست


باید دید. شاید رسیده ای و ادامه دادن فقط دورت می کند
باید ایستاد و نگریست به مسیر طی شده


گاه رسیده ای و نمی دانی

و گاه در ابتدای راهی و گمان می کنی رسیده ای
مهم رسیدن نیست ، مهم آغاز است


که گاهی هیچ وقت نمی شود


و گاهی می شود بدون خواست تو


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 29 بهمن 1393برچسب:, | 13:36 | نویسنده : آرمین |

گاه می رویم تا برسیم ، کجایش را نمیدانیم ، فقط میرویم تا برسیم 


بی خبر از آن که همیشه رفتن راه رسیدن نیست
گاه برای رسیدن باید نرفت.باید ایستاد و نگریست


باید دید. شاید رسیده ای و ادامه دادن فقط دورت می کند
باید ایستاد و نگریست به مسیر طی شده


گاه رسیده ای و نمی دانی

و گاه در ابتدای راهی و گمان می کنی رسیده ای
مهم رسیدن نیست ، مهم آغاز است


که گاهی هیچ وقت نمی شود


و گاهی می شود بدون خواست تو


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 29 بهمن 1393برچسب:, | 13:36 | نویسنده : آرمین |

 هراسی نیست از بی برگی پاییز.

هراسی نیست از زمستان بی بخاری.
اما از نیامدن تو باید ترسید
از نیامدن رویای تو در خواب هایم باید ترسید
از سکوت بی امانت مقابل پنجره باید ترسید
اما من از فکر رفتن تو دیگر خسته شدم..
بگذار آینده جایی باشد که خودمان بسازیم نه جایی که باید به آنجا برویم
بگذار این پاییز و زمستان باشند که از ما عبور می کنند نه حرمت های مان از پیش رو
رها خواهم کرد اندیشه هایم را و مغزم را این بار زمین خواهم گذاشت..
با قلبی در دست به دریا می زنم!
تو هم اگر چیزی در سینه داری نشانی ام کنار گوش ماهی ها…

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 9 بهمن 1393برچسب:, | 21:51 | نویسنده : آرمین |

 هوا سرد است 

من از عشق لبریزم 
چنان گرمم 
چنان با یاد تو در خویش سرگرمم 
که رفت روزها و لحظه‌ها از خاطرم رفته است 

هوا سرد است اما من 
به شور و شوق دلگرمم 
چه فرقی می‌کند فصل بهاران یا زمستان است؟ 
تو را هر شب درون خواب می‌بینم..

تمام دسته‌های نرگس دی‌ماه را در راه می‌چینم 
و وقتی از میان کوچه می‌آیی 
و وقتی قامتت را در زلال اشک می‌بینم 
به خود آرام می‌گویم: 
دوباره خواب می‌بینم! 
دوباره وعده‌ی دیدارمان در خواب شب باشد 

بیا.. 
من دسته‌های نرگس دی ماه را در راه می‌چینم.


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 14 دی 1393برچسب:, | 20:17 | نویسنده : آرمین |


آغوش تو....

مترادف امنیت است....

آغوش تو....ترس های مرا می بلـعد....

لغت نامه ها دروغ میگفتند!!!!!!!!!!!

آغوش تو...یعنی پایان_سردرد ها....

یعنی آغاز عاشقانه ترین رخوت ها....

آغوش تو یعنی "من" خوبم....

بلند نشوی بروی یک وقت!!

بغلم کن....

من از بازگشت بی هوای ترس ها.....

می ترسم....!!!


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:, | 20:15 | نویسنده : آرمین |

ﺧـــــــ☆ハート★ のデコメ絵文字ـــــﻮﺩﻡ   ﺁﺱ☆green☆ のデコメ絵文字 ゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字

゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字ﺭﻓﯿــــــ゜*はーと*゜ のデコメ絵文字ـــــﻘﺎﻣــﻢ ﺧــــــــﺎﺹ☆green☆ のデコメ絵文字゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字

゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字ﺩﻧﯿـــــﺎ ﻣــــﺎﻟــﻪ  ﻣـــــﺎﺳـــــــــ☆ハート★ のデコメ絵文字ــــــﺖ゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字 

゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字ﮔــــــﻮﺭ ﭘـــﺪﺭ ﺍﻭﻧــــــــــﯽ ﮐـــﻪ ﻣـــﺎ ﺭﻭ ﻧــﺨــﻮﺍﺳــﺖ゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字

゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字ﺳـــــﺮﻣــــــــوﻥ  ﺑـــــﺎﻻﺳـــــــــــﺖ゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字 

゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字ﭼــــﻮﻥ ﺑـــﺎﻻ ﺳــــــــﺮﻣـــﻮﻥ ﺧـــかわいい のデコメ絵文字ـﺪﺍﺳﺖ☆green☆ のデコメ絵文字゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字

゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字ﺍﯾﻨــــــــﻢ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳــــــــﺖ゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字

゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字ﻭﺍﺳــﻪ ﺍﻭﻧــــــــﯽ ﮐـــﻪ ﻣــــا ﺭﻭ  ﻧﺨﻮﺍﺳـــــــﺖ゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字

゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字ﻭﺍﺳـــــــﻪ ﻫﻤﯿــــــﻦ ﭼﻨــــﺪ ﺟﻤـــــﻠﻪ ﺳــــﺖ゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字

゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字ﮐــــﻪ ﺑﻪ ﻣــــــﺎ ﻣﯿﮕـــــــــﻦ " ﺧـــــــــــ%E7%AC%91%E9%A1%94_m.gifـــــــــﺂﺹ☆green☆ のデコメ絵文字゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字"

゜*ひげ*゜ のデコメ絵文字ﺁﺭﻩ  ! ایــــــــــــــن جوریـــــــ%E9%A1%94%E3%80%82%E7%AC%91%E3%81%86_m.gـــــﺎﺳـــــــ☆green☆ のデコメ絵文字


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:, | 10:28 | نویسنده : آرمین |


دختر از دوستت دارم گفتن هر شب پسره خسته شده بود..

یک شب وقتی اس ام اس آمد بدون آن که آنرا باز کند

موبایل را گذاشت زیر بالشش و خوابید

صبح وقت مادر پسره به دختره زنگ زد و گفت: پسرم مرده…

دختره شوکه شد و چشم پر از اشک

بلافاصله سراغ اس ام اس شب گذشته رفت..

پسره نوشته بود… تصادف کردم

با مشکل خودم را رساندم دم در خونتون

لطفا بیا پائین میخوام برای آخرین بار ببینمت…


«خیلی خیلی دوستت دارم»


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:, | 10:19 | نویسنده : آرمین |

تو نمی دانی !
تو نمی دانی که این اندوه لعنتی،
 چقدر خوب دست می آورد
 به خصوص وقتی که طالع سعدت را به همراه نداشته باشی!
من زیاد پای این قمار نشسته ام ...........


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 12 آذر 1393برچسب:, | 23:48 | نویسنده : آرمین |

 

 

 

                                                            امشب، باز هم دلم گرفته است . چرا ؟؟ نمی دانم.  

 

 

فقط می دانم دلم برایت تنگ شده است .

 

 

برای تو که عاشقی ات گیسوان جهان را سپید کرده است.

 

 

می دانم،

 

 

می دانم نه کاری که شایسته تو باشد کرده ام ،

و نه راهی که بایسته تو باشد، رفته ام

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 11 آذر 1393برچسب:, | 22:23 | نویسنده : آرمین |

هیچ وقت نمیگویم رسیدم ته خط....

اگر هم احساس کردم رسیدم ته خط....

یادم میاد که معلم کلاس اولم همیشه میگفت:

نــقـ ـ ـ ـ ـــــطه ســـر خــط . . .


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 17 آبان 1393برچسب:, | 21:52 | نویسنده : آرمین |

بعضیا میگن رفیق مثل لیموشیرینه،بعد یه مدت تلخ میشه!
امایکی نیست به این بعضیابگه:لیموشیرین همیشه شیرینه.،تاچاقوبه جیگرش
نزنن نمیـــــــــــــ
تلخ ــــــــــــــــشه


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 17 آبان 1393برچسب:, | 21:43 | نویسنده : آرمین |

یه وقتهایی ادم انقدرتنهاست

که ارزو داره یکی صداش کنه...حتی اشتباهی


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 17 آبان 1393برچسب:, | 21:39 | نویسنده : آرمین |

هر روز، هر دقیقه و هر لحظه نا امید

در خانه ام هوای تو را میخ می زنم!

پاییز می رسد و تو هرگز نمی رسی

امروز را دو مرتبه تاریخ می زنم...

 

امروز ... یکصد و ان مین سال رفتنت

روزی که گریه کردی و ... یادم نمی رود

در دفترم سرودمت از عشق تا ابد

رفتی که بر نگردی و ... یادم نمی رود

 

مجرم منم که ساده به تو دل سپرده ام

هر شب به جرم خود... به تو اقرار می کنم

آن روز من سکوت شدم در صدای تو

حالا تو ساکتی من اصرار می کنم

 

این روزها چقدر دلم تنگ تر شده

دیگر کسی به اسم صدایم نمی کند

این دل تو را گره زده در من که سالهاست

اشعار عاشقانه رهایم نمی کند

 

دزدانه در کنار غزل های هر شبم

هی می نویسمت و تو هی پاک می شوی!

تازنده می کنم نفست را تو باز هم

در گور سرد بستر من خاک می شود...

 

آنقدر گریه می کنم و گریه می کنم...

تا راه  را به خاطر من جستجو کنی

تا چشم های خونی و بارانی مرا...

با چشم های عینکی ات رو به رو کنی...

 

این قصه فصل مشترک بین ما دوتاست

فصلی که در دل من و تو جان گرفته است

ابری ترین بهانه پاییز قصه ام

وقتی که در نگاه تو باران گرفته است

 

درد دل دقایق این فصل مرده را

با برگ برگ زخمی تقویم می کنم

حتی اگر به هم نرسد دست هایمان

این شعر را فقط به تو تقدیم می کنم.............

 

                  ا م ی ر                  

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 16 آبان 1393برچسب:, | 21:15 | نویسنده : آرمین |

انقدر نداشتنت دردناک است که با هیچ

 

فریادی

 

 

نمیتوانم اثباتش کنم پس

 

 

سکـــــــمیکنمــــــــوت


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 8 آبان 1393برچسب:, | 13:34 | نویسنده : آرمین |

 


دردهافراموش میشوند ولیهمدردها

 

 

 هرگز...من بودن آنهایی را میخواهم که حتی

 

 

 

یادشانزندگی را زیباتر میکند

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 8 آبان 1393برچسب:, | 13:25 | نویسنده : آرمین |

با هر رنگی

 

رفاقت

کن اما رفاقتو رنگ نکن

 

سلامتی

همه رفیقای بی رنگ


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 8 آبان 1393برچسب:, | 13:22 | نویسنده : آرمین |

لحظه هایم را با

 

کسی

سر میکنم که در

 

نبودنش

خاطراتش خلوتم را زیبا سازد.


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 8 آبان 1393برچسب:, | 13:17 | نویسنده : آرمین |

ازشمع یک چیز

اموختم

ایستاده بمیرم

بی صدا بمیرم

به پای

دوســــــــــــــت

بمیرم....

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 8 آبان 1393برچسب:, | 12:5 | نویسنده : آرمین |

 

دلم........

برای بودن هایت هم تنگ میشود

نبودن هایت که جای خود دارد

 

                                 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 23 مهر 1393برچسب:, | 17:7 | نویسنده : آرمین |

همین که قاصدکی را فوت کنی   

تا عطر نفس هایت    

  را با خود بیاورد

برای    دلم    کافی است . ...



برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 9 تير 1393برچسب:, | 18:3 | نویسنده : آرمین |

                                           مات شدم

                                             از رفتنت !

                                          هیچ میز شطرنجی هم در میان نبود

                                            این وسط فقط یک دل بود

                                              که دیگر نیست !!


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 8 تير 1393برچسب:, | 10:52 | نویسنده : آرمین |

برایت آرزو دارم

که نور نازک قلبت

                    به تاریکی نیامیزد

        که چشمانت٬به زیبایی ببیند زندگی ها را

                       چو باران٬آبی و زیبا بباری٬شادمانه روی گرد غم به دور از دل گرفتن ها. برایت آرزو دارم به…   

 

                                             تقدیم به                           s                 a


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 24 خرداد 1393برچسب:, | 15:27 | نویسنده : آرمین |

:-)        


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب:, | 20:11 | نویسنده : آرمین |

سلام

پیشا پیش عید 93 رو ب همه ی دوستان خوبم تبریک میگم امیدوارم سال خوبی داشته باشین همراه با تعطیلات چخ چخی ...

 

:-)

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:, | 13:17 | نویسنده : آرمین |

اتفاقِ عشق بینِ من و توست ، نگران نباش ! هیچ اتفاقی اتفاقی نیست …


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1392برچسب:, | 22:45 | نویسنده : آرمین |


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 27 بهمن 1392برچسب:, | 8:39 | نویسنده : آرمین |


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 21 بهمن 1392برچسب:, | 23:12 | نویسنده : آرمین |


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 19 بهمن 1392برچسب:, | 21:12 | نویسنده : آرمین |

حــــــرف تــــــو که میشــــــود. . .


مــــــن چقــــــدر ناشیانه


ادعــــــای بی تفاوتــــــی میکــــــنم!

 
 

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 18 بهمن 1392برچسب:, | 21:35 | نویسنده : آرمین |

نیا باران ...

عاشقانه اش نکن ...

من و او ...

ما نمی شویم ...


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 18 بهمن 1392برچسب:, | 17:45 | نویسنده : آرمین |

         تقدیم به تو که وجودت از ناز

               کلامت از عشق و حضورت از

                      زندگی الهام گرفته است .....

      


                          <<  برایم بمان که سرآغاز بودن منی  >>


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 18 بهمن 1392برچسب:, | 16:44 | نویسنده : آرمین |

 آری من از رویاهای پراکنده ام در سرزمینی یاد می کنم

            که انگار وطن من بود

               و دلم برای تو نامهربان

                               نه مثل همیشه

                       که بیشتر از همیشه   .......    تنگ می شود   !!!!


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:, | 19:15 | نویسنده : آرمین |

به همان قدر که چشم تو پر از زیبایی است ،

 


 

بی تو دنیای من ای دوست پر از “تنهایی” است،

 

 

 

درد غریبیست “تنهایی” و بی کسی

 

 

 

امان از دلی که دلبر ندارد


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:, | 22:42 | نویسنده : آرمین |

بی پناهی یعنی


زیر آوار کسی بمانی که


قرار بود تکیه گاهت باشد . . .


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:, | 22:15 | نویسنده : آرمین |

دروغ بگو تا باورت کنند

آب زیرکاه باش تا بهت اعتماد کنند

بی غیرت باش تا آزادی حس کنند

خیانت هایشان را نادیده بگیر تا آرام باشند

کذب بگو تا عاشقت شوند

هر چه نداری بگو دارم

هر چه داری بگو بهترینش را دارم

اگه ساده ای . . . اگه راستگویی . . .

اگه باوفایی . . اگه با غیرتی. . . اگه یکرنگی

همیشه تنهایی رفیق . . .


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 5 بهمن 1392برچسب:, | 15:8 | نویسنده : آرمین |

مجله خط خطی:

* 20 روز قبل از امتحان


 فرجه شروع می شود. شما برنامه ریزی خود را برای مطالعه روی کاغذ پیاده می کنید.

* 15 روز قبل از امتحان

 از آنجایی که برنامه ریزی کردن بسیار شیرین تر از درس خواندن است، شما ترجیح می دهید همچنان برنامه ریزی کنید.

* 14 روز قبل از امتحان


 شما را به زور از پای برنامه ریزی بلند می کنند و به درس خواندن می گمارند!

* 12 روز قبل از امتحان

 10 تا درس دارید و نمی دانید کدام را بخوانید. اصلا کابوس این 10 تا درس شما را رها نمی کند. هر چه هم بین درس ها ده، بیست، سی، چهل می کنید، آن درس سخت تر انتخاب می شود! تصمیم می گیرید برای رها شدن فکرتان، کمی بازی کامپیوتری انجام دهید.

* 10 روز قبل از امتحان


شما در بازی pes به مراحل پایانی مسترلیگ master league رسیده اید.والدین علت درس نخواندنتان را جویا می شوند و شما هم خیلی جدی می گویید تیماگر این فصل قهرمان نشود جواب طرفداران را چه کسی خواهد داد؟ شما می دهید؟! چیه؟ شهرداری شووومایی؟

طنز؛ روزشمار ایام امتحانات!

* 8 روز قبل از امتحان

 نگاه می کنید و می بینید ای دل غافل! جزوه ندارید. به دوستانتان زنگ می زنید یا رفته اند سفر، یا به دیار باقی شتافته اند، یا زادگاهشان بورکینافاسو است و فقط موقع امتحانات می توانند برگردند. می گویید اشکال ندارد، از روی کتاب می خوانم. کتابی را که اول ترم خریده اید، از زیر آوار وسایل اتاقتان درمی آورید، ماشاءالله هیکل آرنولد و قد لبرون جیمز را دارد. با یک حساب سرانگشتی می فهمید که اصلا نمی شود تمامش کرد، نگاهی به اطراف می اندازید و کتاب را آرام و بدون اینکه کسی بفهمد، زیر آوار قرار می دهید.

*6 روز قبل از امتحان


 یک سررسید داشتید که به عنوان خالی نبودن عریضه می بردید دانشگاه و گاهی رویش چیزهایی می نوشتید و الان تنها روزنه امید شماست. بازش می کنید و می بینید تنها نوشته درسی که در آن وجود دارد، یک مساله حل نشده است. گوشه صفحه هم خطاب به بغل دستی تان در کلاس ترمودینامیک نوشته اید «حسن! حسن! سمت راست اون مانتو قهوه ایه به نظرت چطوره؟» هرهر؟ هان؟ می خندید؟ باید ... هیچی. نباید بخندید. برویم مرحله بعد.

* 4 روز قبل از امتحان


با این توجیه که محققان و پژوهشگران معتقدند چهار روز قبل از امتحان نباید هیچگونه مطالعه ای انجام داد تا ذهن بتواند اطلاعات خود را سازماندهی کند، شروع به تماشای سریال هایی نظیر dexter و fringe به صورت نان استاپ می کنید.

* روز امتحان، حین برگزاری آزمون

 نگاهی به سوالات می اندازید و می بینید برایتان ناآشناست. از بغل دستی تان می پرسید: «امتحان ترمودینامیکه دیگه؟»، بغل دستی تان که عصبی است می گوید: «نه پس! فارسی عمومیه». نفس عمیقی می کشید و به صندلی تکیه می دهید. 20 دقیقه می گذرد، حین امتحان سر خودگار را گاز می زنید و نوک خودکار را به مغزتان فشار می دهید. فکر می کنید اگر سرتان را سوراخ کنید، اطلاعات درسی نشت می کنند؛ در حالی که چنین اتفاقی رخ نخواهد داد! استاد که با این سوالات ثابت کرده لذتی که در انتقام است در عفو نیست، با همان لبخند انتقام جویانه بالای سرتان حاضر می شود و به برگه سفید پاسخنامه تان نگاه می کند. مثل بره شش ماهه، مظلومانه از پایین استاد را نگاه می کنید و می گویید: «استاد! اینا هیچ کدوم تو جزوه نبود.» استاد طوری ذوق می کند که اگر نوبل فیزیک را به او داده بودند اینقدر خوشحال نمی شد. سرش را تکان می دهد و با همان لبخند می گوید: «همه اینا تو جزوه بود، شما نخوندید.» سپس در نهایت شقاوت و بی رحمی شما را ترک می کند و می رود بالای سر قربانی بعدی.

*بعد از امتحان

 
از جلسه امتحان بیرون می آیید و تصمیم می گیرد از ترم بعد هیچ درسی را برای شب امتحان نگذارید. لازم به ذکر است ترم پیش نیز همین موقع ها تصمیم گرفته بودیم که ترم بعد (یعنی این ترم) هیچ درسی را برای شب امتحان نگذارید. احتمالا ترم بعد هم همین تصمیم را خواهید گرفت. در محوطه دانشگاه به کسانی که وانمود می کنند بدبخت شده اند توجهی نکنید. تحقیقات و پژوهش های متعددی نشان داده اینها همان هایی هستند کهب رای نمره 19 شان روی گزینه اعتراض به نمره کلیک می کنند. شما اسیر حواشی نخواهید شد و تمرکز خود را روی هدف اصلی که همانا گیر آوردن شماره استاد است معطوف خواهید کرد!


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 30 دی 1392برچسب:, | 20:59 | نویسنده : آرمین |

وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود
باید بگویم اسم دلم،
دل نمی‌شود

 

دیوانه‌ام بخوان که به عقلم نیاورند
دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌شود

 

تکلیف پای عابران چیست؟ آیه‌ای
از آسمان
فاصله نازل نمی‌شود

 

خط می‌زنم غبار هوا را که بنگرم
آیا کسی ز پنجره داخل نمی‌شود؟

 

می‌خواستم رها شوم از عاشقانه‌ها
دیدم که در
نگاه تو حاصل نمی‌شود

 

تا نیستی تمام غزل‌ها معلق‌اند
این
شعر مدتی‌ست که کامل نمی‌شود





برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 30 دی 1392برچسب:, | 10:25 | نویسنده : آرمین |

 رمز وب و یادم رفته باشه چکار کنم  ؟؟



یا بخوام حذفش کنم چکار کنم  ؟؟؟؟


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 27 دی 1392برچسب:, | 13:56 | نویسنده : آرمین |

هر بعد از ظهر همین است
بوی ادکلنِ تنهایی ام، کافه را بر می دارد
میز...، انفرادی در بی کسی هایم رزرو می شود و
شعر در دفترم غلاف..
اندکی در تسلسلِ خیابان
خودم را به بیراهه می زنم
و آنقدر چــروکیده رفتار می کنم که
کسی هوس نکند حتی
نگاهش را در عمقِ من، سرمایه گذارد..
.
بی تفاوت به شکرخنده های حوالی
قهوۀ بی کسی ام را تلخ سر می کشم..
و سیگار به سیگار
کنارِ خود ارضایی های مقیم ِ دفترِ شعر
تنها در درکِ پنی سیلینی غوطه ور می شوم که روزی دوبار
روی احساسم تزریق می کنم..
..
عاشقانه ها
آنقدر در من چرکین شده اند که از ترس واگیر،
خودم را از آغوش های نیمه کاره این حوالی، قرنطینه کنم..

http://rozup.ir/up/web1000/cafe.jpg
 

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 27 دی 1392برچسب:, | 10:49 | نویسنده : آرمین |
تاريخ : جمعه 27 دی 1392برچسب:, | 10:44 | نویسنده : آرمین |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.